بدون عنوان
سلااااااااااااااااااااااااام عمرم
وروجکم اومدم با کلی خبرای خوب و بد و کلی عکس
اول اینکه دایی بابا محسن فوت شد خدا رحمتش کنه سرطان داشت
دوم اینکه شما مریض شدی تغریبا یه هفته من و بابا مردیم و زنده شدیم خیلی بد بود یه دونه هایی مثل سرخک که بعضیهاشم تاولی بود رو همه جای بدنت زده بود مادر به قربونت کاشکی من 1000 برابرشو میگرفتم تو این جوری نمیشدی تا خود صبح فقط جیغ میزدی عمرم تمام جونت رفت خدا سایه باباتو از سر من یکی و شما کم نکنه 2 روز اول با اینکه روزا روزه میگیره و سر کار میره تا 4 بیدار میموند روزای بدش این قدر جیغ بنفش میزدی که با خودم میگفتم الانه که همسایه بالایی بیاد بگه خانوم اگه نمیتونی ساکتش کنی بدش من ساکت کنم
میدونی از این عکسم بد تر شده بودی دور دهنتم زده بود
اما بلاخره تموم شدو شما الان بهتری فقط یه کم جاشون مونده که اونم میره مامان دیگه هیچ وقت مریض نشو اما چیزی که از این مریضی یاد گرفتی جیغ زدنه مادری جیغ نزنیا اونم امیدوارم که از سرت بیوفته مامان
دیگه اینکه این ماه وزنت بیشتر شد یه کمی خیالم راحت تره از این بابت گرچه هنوزم غذای جامد نمیخوری
تولدتم نزدیکه مامان جون با اینکه یه سری وسائلتو خریدم تا کارت دعوتتم چاپ کردم که حالا عکساشو میزارم اما نمیخام تولد بگیرم بنا به دلایلی ایشالله یه کم عقل رس تر شدی برات میگیرم گلم اینم یه سری عکس خوشمل
لباس فراری
من قربون اون شورتک کماندوییت برم
طاها و هالیدی اینجا مامان رفته برا خودش خرید شما و بابا هم دارین کیف میکنید
اولین سرسره بازی با خاله مهربونش
آقا طاها و پوشیدن اولین شورت (نا محرما چشا بسته)
من فدات مادر
آقا طاها.....
دالی..
آقا طاها و خردن نون چایی شیرین.....
عجب....
به نظرتون این همه دخمل دور من چه میکنن؟؟؟؟؟؟