رفتیم کیش
خوب عشقم میدونم خیلی وقته نیومدم و خیلی اتفاقاتو ننوشتم برات منو میبخشی؟
مامان به قربونت بره آخه میدونی بابا داره شروع یه کار بزرگیرو انجام میده یعنی ساخت خونه باباش به خاطر همین ما تا دیر وقت خونه مامان بزرگیم اونجا هم میتونم بیام نت اما تو که میدونی وقتی بابا نیست انگار هیچی نیست بزگریم بابا
خوب نمیدونم تا کجاها پیش رفتیم اما بزار بگم که روز زن بود و روز مادر و من اولین سالی بود که مادر بودم خیلی خوب بود شما برام یه انگشتر بسیار زیبا خریدی و پدر مهربان هم کلی سورپرایزمون کرد یه پاکت نامه داد دستم باز کردم دیدم ووووووووووووووووووای ٣ تا بلیط کیش تو هتل ٥ ستاره شایگان گرفته خلاصه بعد از کلی تشکر و از این حرفا رفتیم ٣ تایی کیش
این دسته گل برای سالگرد ازدواجمون بود که بابایی خریده بود برام دستش درد نکنه
اینم عکسای سفر اینجا آمده شدی بریم گردش
طاها و آقای پدر
آقا طاها و مادری در تاکسی پسرم آقا شده
آقا طاها در حال آب بازی
غذای مورد علاقه مادری استیک با سس قارچ
اینم شب آخر بمیرم ساعت حدود ٢ شب بود شما از خواب بیدار شدی یعنی بیدارت کردیم اینجا اسکله است البته خودمون از خودمون عکس گرفتیم هههه