طاهای باباطاهای بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

ورووجک مامانی

گلاب به روت شدی

1392/1/4 12:08
316 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم عشقم عمرم جونم

مامانی ماشالله برگ شدی شیرین شدی ناز شدی ماه شدی دوست دارم مامان کلی

١.اول اینکه اینماه کلی گلاب به روت شدی مجبور شدیم ٢ تایی کلی دکتر بریم مامان

٢. اینکه دستاتو دیگه تا مچ تو حلقتون نمیکنید تا آرنج میکنی

٣.اینکه غذا خوردنت خیلی بهتر شده (لا حول ولا قوت الا ب لله))

٤.اینکه فردا روز عشقه مامان امیدوارم تو هم یه روزی مثل من یه عشق بزرگ داشته باشی تو زندگیت

٥. اینکه مامانی کادو بابایی رو خریده اما فکر کنم بابایی بازم یادش رفته البته بازم اشکالی نداره آخه من میدونم بابا یه سر داره و ١٠٠٠ سودا

٦.اینکه نزدیکه عیده و مامان دوباره استرس گرفته دیروز کلی با هم کار خونه کردیم البته یه ٢ روزی هم گفتم خاله نرگس که میاد خونه مامانی رو تمیز میکنه بیاد خونمون تا شما کمتر اذیت بش

٧.اینکه فکر نکنم به خاطر شما بتونم امسال کلیییییییییی پاساژ بگردمو کلی خرید کنم آخه شما بیرون از خونه غذا نمیخوری

٨.فعلا عکس نمیزارم چون زیاد حال ندارم ایشالله تو یه فرصت مناسب

٩. میخواستم همین جا به مامان علیرضا جان بابات نمره عالی و همت عالیشون تبریک بگم و برای خودش و خونوادش آرزوی بهترین ها رو دارم و بگم ما که باد عشق و عاشقی به پشتمون خوردو دانشگاهو نصفه نیمه رها کردیم دلون تنگیده برا یونی رفتنا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان علیرضا
30 بهمن 91 14:32
عزیزم ممنونم از لطفت
دلم تنگ شده بود برا شما و گل پسرت
ایشالا همیشه شاد و سلامت باشین
و سر فرصت شروع کنی به ادامه ی تحصیل


دیگه فکر نکنم بتونم پشتم باد خورده