طاهای باباطاهای بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

ورووجک مامانی

روزای آخر

1391/5/19 15:50
338 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر

دیگه چیزی نمونده تحمل کن پسرم آفرین به تو عشق مامانniniweblog.comکه تا روزای آخر با مامی بودی خدایا شکرت

niniweblog.com

خوب طبق معمول از احوالت بگم

١ .مامان 

من تقریبا یه کم استرس دارم اما به روم نمیارم

هنوزم شبا تا ٥ بیدارمو خودمو میخارونمniniweblog.com

 

همه ی کارایی که باید میکردمو کردم فقط مونده  رنگ مو که اونم شنبه وقت گرفتم

نمیدونم از کمر بیهوش شم یا کامل

٢.بابا

یه تخت برام ساخته گذاشته خونه مامانی تا من راحت باشم

برام کادو خریده یه سرویس خوجلniniweblog.com

 

یه کم استرس داره اما نمیگه

دوست داره من از کمر به پایین بیهوش شم

٣. خونه پدر بزرگ

اونا هم استرس دارم مامانم کلی اشک تو چشماش جمع میشه اما بغضشو قورت میده

فریزرو پر کردن و کارای ریزه کاریشونو کردن

 خانوم دکتر امروز گفت یکشنبه ساعت ٦.٥ بهمن باش ٨ وقت عمله همه میخان با من بیان اما این طوری استرسم بیشتر میشه دوست دارم همه ساعت ٩ بیان خدایا خدا جونم خودمو پسرمو میسپارم دست خودت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامانی
19 مرداد 91 16:05
سلام خانومی خوبی عزیزم؟

اره چیزیز نمونده ها ایشالا سالم بیاد بغلت

بهتره از کمر بی حس بشی راستی چرا سزارین؟

مامانی موهات چه رنگی میکنی ؟؟
منم قصد داشتم اخرا بکنم ولی میترسم


مامانی جون میترسم از طبیعی بعدشم چون کهیر زدم دیگه نمیتونم تحمل کنم موهامم چون خیلی چاقالو شدم نمیخوام روشن کنم یه قهوهای گرفتم تو پایه 6 روشو گفتم با رنگ های لایت کنه
مامان دو قلوها
20 مرداد 91 11:23
انشالله خدا صحیح وسالمممممممممممم بهت بده هفته بعد از بیخوابی نی نی ات نتونی سر بخارونی



ماشا الله مشاالله بزنم به تخته شبا پا میشم میزنم بهش تا مطمئن شم هنوز زندست باور میکنی خدایا شکرت خدایا دوست دارم
مامان بهراد
20 مرداد 91 12:07
سلام خانومی حال و روز این روزات رو کاملا می فهمم بابائی بچه راست میگه از کمر به پایین بی حس شو خیلی خیلی بهتر ...
من خودم از کمر بی حس شدم و خودم خواستم از همه زیباتر لحظه ای که تولد بچه رو لحظه به لحظه می شنوی و بعد اولین نفری که می بینتش خودتی....
راستی یادت نره داخل اتاق عمل اگه بهشون دوربین بدی از عملت فیلم می گیرن خیلی جالبه ...
امید وارم راهنمایی هام به دردت خورده باشه خانومی...

آره عسلم فیلمم گرفت باحال بود اما خداییش یه کم ترسیده بودم

مامان بهراد
21 مرداد 91 15:01
سلام خانومی
خودت رو خوشگل کردی واسه پسری...
چیزی نمونده به روز موعود
من که دلم داره تاپ تاپ می کنه ....
خاله الهی فداش بشه؟؟؟؟


خدا نکنه
مامان بهراد
22 مرداد 91 11:03
وای خاله قربونت بشه دارم واسه دیدنت لحظه شماری می کنم عزییییییییزم
خوش اومدی به دنیا فرشته ی کوچولو.......


دوسسسست دارم
نی نی جون
22 مرداد 91 17:53
مامانی برا منم دعا کن خدا زودی یه نینی بهمون بده بحق فاطمه زهرا س


سلام نینی جون اونجا از خدا خاستم ایشالله دامن همه سبز بشه آمین
مامان سارا
23 مرداد 91 14:57
قدم نو رسیده مبارک.به ما هم سر بزن


چشم حتما الان که یه کم هنوز درد دارم خوب شدم حتما میام بوسس
مامان بهراد
24 مرداد 91 12:42
قدم نو رسیده مبارک مامان شدی ما رو تحویل نمیگیری!!!!!:
X
ما دلمون آب شد واسه این شازده پسر....


سلللام بلاخره تموم شد از اینکه به یادم بودی 1000 تا بوس دوست دارم