مامان دوست داره( قسمت 2)....
سلام خوب این داستان عشق و عاشقی تا کجا پیش رفت آهان یادم اومد چایی که سرد شد پا میشم حاضر میشم چون باید بریم خونه مامان جون و این برنامه تقریبا ٥ روز هفته ادامه داره آخه مامان جون بابا جون خیلی به ما وابسته هستن خلاصه بعد از آماده شد من شمارو حاضر میکنم عاشق کلاه سر کردنتم اصلا و ابدا از کلاه خوشت نمیاد کلی غر میزنی تازه با دستت اونو میکشی تا درش بیارم زنگمیزنم آژانس سر کوچه تا بر میداره میگه خانوم کرباسیان پایین باشین فرستادم سوار که میشیم تا اونجا دالی بازی میکنیم وقتی هم که میرسیم دیگه وا ویلا مامان جون شمارو حسابی میچلونه تا بعد ظهر که سرم با شما گرمه ساعت ...
نویسنده :
نازنین مامان آقا طاها
12:10